بحث شیرین ازدواج (10)

ساخت وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم
حجت الاسلام و المسلمین هاشمی امام جمعه شهر محمد آباد در خطبه اول نماز پس از دعوت نمازگزاران به تقوای الهی، به ادامه بحث ازدواج پرداختند و بیان داشتند: یکی از مشکلات و موانع ازدواج مسائل مالی و اقتصادی است و اولین راه حل ایمان و اعتماد به امدادهای الهی است که در خطبه قبل به آن پرداخته شد. یکی دیگر از راه حلهای این مشکل توجه به افقهای جدیدی است که در پرتو ازدواج به روی انسان باز می شود که پیش از ازدواج وجود نداشت، زیرا انسان در اثر ازدواج احساس مسؤلیت بیشتری می‌کند و خود را مسؤل اداره زندگی جدید و تامین معاش و حفظ آبروی خانواده می بیند، بنابراین تمام ابتکار و استعدادهای نهفته و پنهان خود را به کار می‌گیرد. چشمه‌هایی نو، از درونش می جوشند. لیاقتهایی که تا آن وقت از آنها خبر نداشت، سر بر می‌آورند. نیروهایی که قبل از ازدواج در درونش خفته بودند، فوران می‌کند. در خود شخصیت جدیدی با توانهای جدیدی، می یابد. اتکایش به خداوند بیشتر می شود، و به ناگاه افقهای وسیع جدیدی در برابر دیدگان عقل و جان و فکرش باز و نمایان می گردند.
و از سوی دیگر: فشارهای جنسی، پریشانی تنهایی، عقده های زجر دهنده تکزیستی و احساس حقارتها و کمبودها، در پرتو ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری مهربان و همدم و دلسوز، از بین می رود و ناپدید می گردد و در نتیجه: جان انسان شکوفا می‌شود و شوق و ذوق پیشرفت و تکامل در او بالنده می شود و انسان به سوی کمال و سعادت پرواز می کند. چه فراوان دیده‌ایم جوانانی را که پس از ازدواج با همسری مناسب شخصیتی تازه پیدا کرده و انسان جدیدی شده‌اند و سیرشان در تمام امور سرعت بیشتری به خود گرفته است.
این رشد و پدیدار شدن افقهای جدید، شامل مسائل اقتصادی و مالی نیز می‌شود و جوان، راههای جدیدی برای کسب درآمد بیشتر پیدا می کند. در معاملات اقتصادی و توسعه شغل و انجام امور بزرگ تجاری و اقتصادی، پر دل‌تر و شجاعتر می‌شود و ازاین راه، درآمدش بیشتر می گردد و مشکلات مالی، یکی از دیگری برطرف می شود.
راه‌حل‌های بعدی این مشکل کم کردن تشریفات و خرجهای اضافی است. اکثر تشریفاتی که در مورد ازدواج وجود دارد، خلاف اسلام و عقل و فطرت انسانی است. جامعه ما اینقدر در عادات و آداب و رسوم جاهلیت فرو رفته است که باید ابراز تاسف کرد. چرا ما اینطور شده ایم؟ چرا ما که ادعای تدین و تمدن می کنیم و خود را پیرو اسلام می دانیم، اینقدر از اسلام و تمدن و فرهنگ عالی اسلامی دور افتاده ایم؟ چرا با دست خود، این زنجیرهای اسارت را به دست و پا و جان خود می‌آویزیم؟ چرا جامعه ما در این‌باره به این سرعت به طرف انحطاط و قهقرا و سقوط ارزشهای اخلاقی پیش می رود؟
مهریه‌ها هر روز بالا می رود. جهیزیه‌ها بیشتر می شود. خرجها افزایش می‌یابد. تشریفات افزون می‌گردد. چشم و هم چشمیها زیادتر می شود. حرص و حسدها شدت می گیرد.
پدر و مادرها باید توجه داشته باشند فرزندان خود را فدای هوس خود نکنند. سعادت و خوشبختی او را تباه نکنند. اگر پدر و مادر از ازدواج فرزندان با همسر شایسته و متناسب جلوگیری کنند، بیش از هر کس و قبل از هر کس، ضررش به خود آنها بر می‌گردد. باید از این همه فساد که در اثر تاخیر در ازدواج به خاطر تشریفات به وجود آمده عبرت گرفت. اگر دختری یا پسری فاسد شد، پدر و مادر سر به زیر می شوند.
هنگامی که با بعضی از پدر و مادرها و حتی خود دختران و پسران صحبت می شود: که خرجها را باید کم کرد و تشریفات زائد را حذف نمود؛ و دلایل فراوانی بر ایشان آورده می شود که این آداب و رسوم غلط است و......در جواب می گویند: «همه اینها که می‌گویند صحیح است، اما بالاخره ما آبرو داریم و کسر شانمان استکه فلان قدر مهریه نگیریم، مراسم را ساده بگیریم، تلویزیون رنگی و مبلمان و فریزر و فرش و ...در جهیزیه دختر نباشد، فلان جور جواهرات نباشد ما آبرو داریم و باید بتوانیم میان دو فامیل سر بلند کنیم.... .
جواب اینها این است که: مگر شان و آبروی شما بیش از پیامبر اکرم و حضرت علی و حضرت فاطمه است؟ اگر برگزار کردن ازدواج و مقدمات آن به صورت ساده و بدون تشریفات ، کسر شان است و باعث آبروریزی می شود، پس چطور آن بزرگواران چنین کردند؟ همه ما میدانیم که آنان شرافتمندترین انسانهای کل هستی هستند و هیچ کس در شرافت و شان و آبرو و حیثیت به آنان نمی‌رسد؛ با این حال همه میدانیم که ازدواج حضرت زهرا (سلام الله علیه) و حضرت علی (علیه السلام) با ساده ترین وضع برگزار شد و کل خرج جهیزیه و مهریه و اثاثیه منزل و خرج عروسی و همه و همه، از فروش زره حضرت علی (علیه السلام) تهیه شد.

صحیح

است که ما توان آنرا نداریم که همانند آن بزرگواران زندگی کنیم اما باید لا اقل شبیه آنان باشیم و زندگی و رفتارمان به زندگی و رفتار آنان شباهت داشته باشد؟ و گرنه پیروی و الگو گرفتن از آنان چه مفهومی دارد؟ ما اگر ادعا کنیم که پیرو آنان هستیم، اما زندگی و رفتار و اخلاقمان هیچ شباهتی به آنان نداشته باشد، ادعایمان دروغ خواهد بود و این نوعی نفاق است. و همچنین صحیح است که وضع زندگی عوض شده و فرق کرده و سطح زندگی‌ها بالا آمده و زمانه تغییر کرده است؛ اما معیارها و ارزشهای اسلامی – انسانی هرگز عوض نشد و نخواهد شد؛ یعنی: اسراف نکردن، ساده گرفتن، و همچشمی نکردن و باطل بودن بودن خرافات و تشریفات همیشه به حال خود باقی است.


پایه اصلی و اساسی تحقق سیاست های اقتصادمقاومتی...
ما را در سایت پایه اصلی و اساسی تحقق سیاست های اقتصادمقاومتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : k-entezar بازدید : 134 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 19:51